به گزارش خبرگزاری مهر، سید علی موسوی پژوهشگر رسانه درباره پرونده باجگیری سایت TheDirty.com یادداشتی را به نگارش درآورده است که در ادامه میآید:
۱- پرونده باجگیری سایت TheDirty.com
شرح ماجرا: TheDirty.com ، سایتی بود که کاربران میتوانستند به دور از قواعد راستی آزمایی تصاویر یا اطلاعات افتراگونه درباره دیگران را به اشتراک بگذارند. به تدریج اهداف سودجویانه پشت صحنه این سایت نمایان شد. خبرنگاران مستقل اسناد و شواهدی را فاش کردند که حکایت از این داشت که مالک و مؤسس سایت از اهرم افشاگری برای کسب سود بهره میبرد و در ازای حذف پستها، درخواست پول میکرد یا پیشنهاد معامله میداد.
این مورد شکل کلاسیک «باجگیری از طریق انتشار محتوای زیانبار» است، و اگرچه این سایت در چارچوب آزادی بیان آمریکا فعالیت میکرد، اما در مواردی به صورت رسمی متهم به باجگیری شد.
منبع:
Forbes (2013). Reputation management and blackmail in the age of online shaming
CNN (2014). Is TheDirty.com protected by the First Amendment?
2- پرونده Project Veritas و عملیات فریب رسانهای
شرح ماجرا: Project Veritas،گروه محافظهکار آمریکایی، بارها متهم شده که با استفاده از دوربینهای مخفی، اقدام به ضبط و انتشار بخشهایی از مکالمات چهرههای سیاسی و رسانهای کرده است، بهگونهای که مخاطب را به اشتباه بیندازد. این گروه سپس از افراد میخواست که برای جلوگیری از افشاگری، همکاری یا عقبنشینی کنند.
گرچه این اقدامات عمدتاً به عنوان "فعالیت افشاگرانه" معرفی میشد، ولی شواهدی وجود دارد که در برخی موارد اهداف فشار و باجگیری پشت این اقدامات بوده است.
منبع:
NPR (2021). Project Veritas and the ethics of undercover journalism
The New York Times (2020). Project Veritas and political espionage
3- پرونده American Media Inc. و جف بزوس
شرح ماجرا: در سال ۲۰۱۹، جف بزوس، مدیرعامل آمازون، اعلام کرد که شرکت رسانهای American Media Inc. (AMI)، ناشر نشریه National Enquirer، تلاش کرده از او باجگیری کند. بزوس در وبلاگ شخصی خود نوشت که AMI تهدید کرده تصاویر خصوصی او را منتشر خواهد کرد، مگر آنکه او اعلام کند که پوشش رسانهای این نشریه درباره زندگی شخصیاش سیاسی نبوده است.
: AMI پیشتر نیز متهم شده بود که برای تأمین منافع سیاسی متحدان دونالد ترامپ، داستانهایی را دفن میکرد (catch and kill) و با استفاده از اطلاعات محرمانه، از افراد باجگیری میکرد.
منبع:
Bezos, J. (2019). No thank you, Mr. Pecker. Medium
CNN. (2019). Jeff Bezos accuses National Enquirer of 'extortion and blackmail'
4- پرونده شبکه Fox News و رسوایی جنسی راجر ایلز
شرح ماجرا: راجر ایلز، رئیس سابق فاکس نیوز، به سوءاستفاده جنسی از کارمندان زن متهم شد. در طول سالها، فاکس نیوز متهم شده بود که با پرداخت پولهای کلان، زنان را وادار به سکوت کرده و در عین حال، با تهدید به افشای اطلاعات شخصی آنها، مانع شکایت رسمی شده بود.
این نمونه نشان میدهد چگونه یک رسانه بزرگ میتواند از اطلاعات داخلی و موقعیت افراد برای وادار کردن آنها به سکوت استفاده کند؛ رفتاری که ماهیت آن باجگیری رسانهای دارد.
منبع:
New York Times (2016). Gretchen Carlson’s sexual harassment lawsuit against Roger Ailes
Sherman, G. (2014). The Loudest Voice in the Room.
5- پرونده نشریه News of the World (بریتانیا) و شنودهای غیرقانونی
شرح ماجرا: در سال ۲۰۱۱، نشریه News of the World متعلق به روپرت مرداک، در رسوایی شنود تلفنی گیر افتاد. خبرنگاران این نشریه تلفنهای قربانیان جنایات، چهرههای سیاسی و افراد مشهور را هک میکردند و از اطلاعات بهدستآمده برای پوشش خبری جنجالی یا فشار بر برخی چهرهها استفاده میکردند.
اگرچه این مورد آشکارا مصداق جاسوسی رسانهای است، اما گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد در برخی موارد، خبرنگاران با تهدید به افشای اطلاعات شخصی، سعی در اعمال نفوذ یا دریافت امتیاز داشتند.
منبع:
The Guardian (2011). Phone hacking scandal at the News of the World
Davies, N. (2014). Hack Attack: The Inside Story of How the Truth Caught Up with Rupert Murdoch.
1. سیاستها و سازوکارهای نظارتی جوامع غربی در مقابله با باجگیری رسانهای
الف. ایالات متحده آمریکا
در آمریکا، نظارت بر رسانهها بر پایه دو اصل «آزادی مطبوعات» و «پاسخگویی قانونی» انجام میشود. متمم اول قانون اساسی آمریکا رسانهها را از دخالت مستقیم دولت محافظت میکند، اما در عین حال، برخی سازوکارها برای برخورد با سوءاستفاده رسانهای وجود دارد:
قوانین افترا (Libel Laws): اگر رسانهای با انتشار مطالب کذب، زیان عمدی به فردی وارد کند، قربانی میتواند شکایت حقوقی طرح کند.
قوانین فدرال علیه اخاذی (Extortion): در مواردی که خبرنگار یا سازمانی تهدید به انتشار اطلاعات در قبال پول یا امتیاز کند، مشمول قوانین ضد اخاذی مانند RICO Act میشود.
نهادهای حرفهای نظارتی: انجمنهایی نظیر Society of Professional Journalists و Press Council با تدوین دستورالعملهای اخلاقی و پذیرش شکایات، نقش ناظر غیررسمی دارند.
با این حال، بسیاری از اقدامات مرزی مانند "معامله در قبال سکوت" یا "انتشار گزینشی" همچنان در حوزه خاکستری باقی میمانند و نیازمند شفافسازی بیشتر در سیاستگذاری هستند.
ب- بریتانیا
در پی رسوایی شنود تلفنی News of the World، دولت بریتانیا تحقیقات گستردهای به رهبری قاضی لوسون برگزار کرد که به «گزارش لوسون» (Leveson Report) معروف شد (۲۰۱۲). نتایج این گزارش به موارد زیر انجامید:
پیشنهاد تشکیل نهاد نظارتی مستقل: مانند Independent Press Standards Organisation (IPSO)
تأکید بر قانونگذاری ملایم دولتی، اما قوی در خودتنظیمی
پیشنهاد سازوکار جبران خسارت مؤثر برای قربانیان سوءاستفاده رسانهای
همچنین بریتانیا دارای قوانین سختگیرانهای در زمینه افترا، نقض حریم خصوصی، و اخاذی رسانهای است که سابقه استفاده موفق در چند پرونده جنجالی را دارد.
ج-. اتحادیه اروپا
در سطح اتحادیه اروپا، اصول کلی رسانهای در اسناد متعددی آمده است. مهمترین آنها:
European Convention on Human Rights – ماده ۱۰: که آزادی بیان را تضمین میکند، اما در برابر «آسیب به حیثیت دیگران» محدودیت قائل است.
General Data Protection Regulation (GDPR): رسانهها موظفاند به اصول شفافیت و حداقلگرایی در پردازش دادههای خصوصی پایبند باشند.
نهادهای ناظر ملی مانند OFCOM (بریتانیا)، CSA (فرانسه)، BLM (آلمان): این نهادها بر محتوای رسانههای دیداری و شنیداری نظارت دارند و در صورت تخلف میتوانند جریمههای جدی اعمال کنند.
چند الگوی سنتی و کلاسیک از باجگیری رسانهای در مغرب زمین
1. Daily Mail و باجگیری از چهرههای سیاسی (دهه ۱۹۳۰)
روزنامه Daily Mail در دهه ۱۹۳۰، بهویژه در دورهای که مالک آن، Lord Rothermere، از فاشیسم اروپایی حمایت میکرد، بارها متهم به استفاده از افشاگریهای سیاسی برای اعمال فشار بر رقبا و مخالفان شد. این روزنامه، ضمن حمایت علنی از موسولینی و هیتلر، از تهدیدهای رسانهای برای ترساندن اعضای حزب کارگر استفاده میکرد (Linehan, 2007).
2- مجلات زرد آمریکایی (Yellow Journalism) و فساد اخلاقی در دهه ۱۹۲۰
مجلاتی مانند Confidential یا National Enquirer در دهههای ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ بارها متهم شدند که اطلاعات رسواکننده از ستارههای سینما یا سیاستمداران را در ازای دریافت پول، منتشر نکردهاند. این پدیده بعدها تحت عنوان «checkbook journalism» (روزنامهنگاری چکی) شناخته شد؛ یعنی پرداخت یا دریافت پول برای انتشار یا عدم انتشار اخبار خاص (Sloan, 2001).
3-. William Randolph Hearst و افکار عمومی در جنگ آمریکا-اسپانیا (۱۸۹۸)
ویلیام راندولف هرست، غول مطبوعاتی قرن نوزدهم، از طریق روزنامههای زنجیرهای خود نقش مهمی در شکلدادن به فضای جنگطلبانه علیه اسپانیا ایفا کرد. برخی از محققان معتقدند که او با استفاده از تیترهای تحریفشده و احساساتی، دولت آمریکا را به ورود به جنگ کوبا ترغیب کرد. نقل قول مشهور منسوب به او خطاب به یک عکاس جنگی:
«شما تصاویر را تهیه کنید، من جنگ را فراهم میکنم» (Wilkerson, 1990)
این مورد را میتوان نمونهای کلاسیک از «باجگیری سیاسی با ابزار رسانه» دانست؛ جایی که رسانه به جای اطلاعرسانی، به ابزار فشار بر سیاستمداران تبدیل شد.
جمعبندی
مفهوم باجگیری رسانهای تنها محدود به عصر دیجیتال نیست؛ بلکه ریشه در تاریخ مطبوعات و رسانه دارد. رسانههایی که از نفوذ خود برای تحریف حقیقت، تهدید اشخاص یا کسب امتیاز استفاده میکنند، در حقیقت اخلاق رسانهای را قربانی منافع مقطعی خودخواهانه میکنند. تجربه جوامع مدرن نشان میدهد که در برابر چنین پدیدهای، تلفیقی از قوانین مشخص، نهادهای ناظر مستقل، و فشار جامعه مدنی ضروری است.
باجگیری رسانهای در جوامع غربی اگرچه بهطور رسمی و شفاف در قوانین منع شده، اما در عمل، موارد متعددی از سوءاستفاده رسانهها از قدرتشان برای اخاذی، اعمال فشار یا کسب منافع خاص به چشم میخورد. این پدیده در همپوشانی میان آزادی رسانهها، ضعف نظارت قانونی، و تمرکز رسانهای شکل میگیرد.
نظر شما